سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چند روز گذشته بلوتوثی به وسیله تلفن همراه در بین مردم ایلام رد و بدل شده که در این فیلم چند آدم کوتوله به تصویر کشیده شده اند/ منطقه تنگه قیر بر سر جاده جدید ایلام به کرمانشاه که شایعه پیدا شدن این آدم کوتوله ها در آنجا شروع شده تا پیش از احداث راه ملی ایلام – حمیل به کرمانشاه یکی از مناطق بکر و پرت استان ایلام به شمار می آمده و پای کمتر انسانی تا پیش از احداث و ساخت جاده ایلام – حمیل به منطقه کوهستانی تنگه قیر افتاده است

بر اساس آنچه در بین مردم ایلام شایع شده و دهان به دهان نقل می شود؛ حین عملیات راهسازی در محور ایلام – حمیل به کرمانشاه و در منطقه ای به نام تنگه قیر دو آدم کوتوله پیدا شده که یکی از آنها فرار کرده و دیگری اکنون نزد کارگران شرکت راهسازی این محور است.

 

برخی هم می گویند این آدم کوتوله ها دو نفر بودند که یکی از آنان حین فرار با پرتاب سنگ توسط چوپانی کشته می شود و دیگری موفق به فرار نشده و چوپان زنده آن را می گیرد.

 

بنا بر فیلم و تصاویر این بلوتوث؛ این آدم کوتوله ها با ظاهر و بدنی سراسر مودار حدود 30 سانتی متر قد دارند و بر بازوی سمت راست یکی از آنان انگشتر یک انسان عادی قرار دارد که گویای اندازه بازوی وی با انگشت فردی معمولی است.

 

این بلوتوث در روزهای گذشته به حدی در بین گوشی های همراه مردم ایلام رد و بدل شده که باعث رواج شایعات فراوان و مختلفی شده است و حتی در برخی از وبلاگها و سایتهای غیر رسمی این استان ، مطالبی درباره این مساله نقل گردیده است.

 

حتی بین مردم شایع شده که این آدم کوتوله ها جمعیتی بیش از 200 هزار نفر دارند و زیر زمین زندگی می کنند .

 

هرچند کارشناسان این شایعات را غیر واقعی و تصاویر را دستکاری شده با استفاده از فن فتو شاپ می دانند اما با این حال ؛ انتشار فیلم و تصاویر این آدم کوتوله ها موجی از اخبار و روایتهای گوناگون را در ایلام به دنبال داشته و همچنان در بیشتر محافل اجتماعی در مورد آنها بحث و گفت و گو در جریان است.

 

 

با وجود بحث و جدلهای فراوان در بین مردم ایلام در مورد این موضوع که به یکی از سوژه های داغ اجتماعی مبدل شده تاکنون هیچگونه اظهار نظر رسمی درراین زمینه انجام نشده است.

 

منطقه تنگه قیر بر سر جاده جدید ایلام به کرمانشاه که شایعه پیدا شدن این آدم کوتوله ها در آنجا شروع شده تا پیش از احداث راه ملی ایلام – حمیل به کرمانشاه یکی از مناطق بکر و پرت استان ایلام به شمار می آمده و پای کمتر انسانی تا پیش از احداث و ساخت جاده ایلام – حمیل به منطقه کوهستانی تنگه قیر افتاده است ، شاید همین موضوع باعث سوء استفاده شده و برخی را بر آن داشته تا با انتشار فیلم و تصاویر این آدم کوتوله ها ذهن و افکار مردم را به بازی بگیرند.

گفتنی است سال گذشته نیز بلوتوثی دست به دست شد با این مضمون که مومیایی هخامنشی در شهرستان دره شهر پیدا شده است.

با توجه به اینکه این عکس یا فیلم از طریق تلفن همراه منتشر شده و معلوم نیست که از کجا و چگونه با نام کوتوله های حمیل منتشر شده است وقتی که سال گذشته مومیایی هخامنشی نیز از طریق تلفن همراه با نام مومیایی دره شهر منتشر شد با کمی جستجو در دنیایی اینترنت معلوم شد که اولین بار در آذربایجان شرقی یک مومیایی تقلبی کشف شده و همان جسد تقلبی در ایلام با یک rename ساده آن را تغییر داده و مومیایی دره شهر در ایلام منتشر شد و چند روز بعد همان بلوتوث در سنندج سر در آورد و تعدادی دنبال گم شده ای به نام مومیایی گشتند و امروز درست همان اتفاق افتاده البته با نام کوتوله های حمیل که باز همان داستان rename در تلفن همراه که به سادگی نام ان را تغییر داده و امروزه همه صحبت از کوتوله های حمیل می کنند و فردا معلوم نیست سر از کجا در می اورد و با چه نامی.

 


نظر()

  

اگر گفتید چرا نباید  توی پمپ بنزین با موبایل حرف زد؟  
 
 دیگر با موبایل در پمپ بنزین حرف نزنید       
     
من نشنیدم که توی ایران قانونی باشه در خصوص حرف نزدن با موبایل توی پمپ بنزین.....
ولی گویا توی کشورهای دیگه این قانون هست. حالا دلیلش:
 
   مواد لازم برای این آزمایش: یک عدد ماهیتابه، 3 قطعه‌ی کوچک فلزی مثل شکل، یک ورق فویل، یک عدد موبایل، مقداری نفت یا بنزین  
 
اون سه قطعه ی فلزی رو به شکل L   خم کنین و در ماهیتابه بذارین:  
     
 cid:1.3935716893@web39507.mail.mud..yahoo.com 
 
به این شکل:
 
cid:2.3935716894@web39507.mail.mud.yahoo.com 
 
ورقه ی آلومینیومی (فویل) رو مچاله کنین و روی این قطعات بذارین:  
 
cid:3.3935716894@web39507.mail.mud.yahoo.com 
 
مقداری نفت یا بنزین روش بریزین:  
 
 cid:4.3935716894@web39507.mail.mud..yahoo.com
 
حالا با گوشیتون در نزدیکی ماهیتابه به یکی از دوستانتون زنگ بزنین، مهم نیست کی باشه، مهم اینه که زنگ بزنین!
 
 cid:5.3935716894@web39507.mail.mud..yahoo.com
 
کمی صبور باشین، بالاخره اتفاق خواهد افتاد:
 
 cid:6.3935716894@web39507.mail.mud..yahoo.com
 
آتیش:
cid:7.3935716894@web39507.mail.mud.yahoo.com 
 
تعجب کردین؟! یادتون باشه این آزمایش رو در محلی امن انجام بدین، و دفعه‌ی دیگه که به پمپ بنزین رفتین، گوشیتون رو خاموش کنین بخصوص موقع پرکردن باک!!!
 
  لطفا به هرکسی که برای شما مهم هست و می تونید اطلاع دهید


نظر()

  

 
 
اقدام شهرداری شیراز برای رفاه هموطنان شیرازی
*
*
*
*
*
*
*
 
 
 
 
http://up.iranblog.com/images/75csybukzowsff8b1b3y.jpg

نظر()

  

موز کاملا رسیده ماده ای تولید میکند بنام  تی اِن اِف
که توان مقابله با سلولهای غیر عادی (سرطانی) را دارد ، 
هر چه موز رسیده تر باشد لکه های قهوه ای رنگ روی پوست آن بیشتر میشود هر چه این لکه های قهوه ای بیشتر باشند، سیستم ایمنی بدن را بیشتر افزایش میدهند
بنا بر تحقیقات دانشمندان ژاپنی، در مقایسه با میوه هایی مانند انگور ، سیب
هندوانه ، آناناس ، گلابی و خرمالو ، موز با افزایش تعداد گلبولهای سفید و بالا بردن سیستم ایمنی و تولید ماده تی ان اف ، بهترین نتیجه را داده
بنا بر همین تحقیقات موز کاملا رسیده با خالهای قهوه ای روی پوست آن 8 برابر
بیش از موز سبز سیستم ایمنی در مقابل سرطان را بالا میبرد
دانشمندان ژاپنی خوردن 1 یا 2 موز در روز را توصیه میکنند

نظر()

  

چرا مادرمان را دوست داریم؟ 

چون ما را با درد بدنیامی‌آورد و 

بلافاصله با لبخند می‌پذیرند  

 چون شیرشیشه را قبل از اینکه توی حلق 

 ما  بریزند ، پشت دستشان می‌ریزند  

 چون وقتی توی اتاق پی پی می‌کنیم 

 زیاد با ما بداخلاقی نمی‌کنند 

 و وقتی بعدها توی تشکمان جی جی

می‌کنیم آبروی ما را نمی‌برند 

 و وقتی بعدها به زندگی‌شان‌ ترکمون می‌زنیم 

 فقط می‌گویند: خب جوونه دیگه، پیش میاد!

چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند  

 چون وقتی توی میهمانی خجالت می‌کشیم و توی گوششان می‌گوییم سیب می خوام، با صدای بلند می‌گویند منیر   خانوم بی زحمت یه سیب به 

 این بچه بدهید و ما را عصبانی می‌کند   

  و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به 

مادر کتک می‌زند، با پدر دعوا می‌کنند  

  چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک 

 بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد 

غذا را با قابلمه اش بخورد  

 چون وقتی تازه ساعت یازده شب یادمان می افتد 

که فلان کار را که باید فردا در مدرسه تحویل 

دهیم یادمان رفته،بعد از یک تشر خودش هم پابه پایمان زحمت میکشد که همان نصف شبی تمامش کنیم 

 چون وسط سریال‌های ملودرام گریه می‌کنند  

 چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر 

 و ذکرش این است که مبادا فروشندگان 

 بی انصاف سر طفل معصومش را 

 کلاه گذاشته باشند   

 چون شبهای امتحان و کنکور پابه ‌پای ما کم 

می‌خوابد اما کسی نیست که برایش قهوه 

بیاورد و میوه پوست بکند   

 به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، 

گریه می‌کند و نذر می کند و پوتین‌هایمان 

 را در هر مرخصی واکس می‌زند  

 چون وقتی شب عروسی ما داماد ازش خداحافظی 

میکند با چشمانی پر از اشک سفارشمان را میکند 

ما را به داماد میسپارد 

 چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب 

 به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند 

 که واقعا باور می‌کنیم شاخ غول شکانده‌ایم 

  چون موقع مطالعه عینک می‌زند و پنج دقیق? 

بعد در حالیکه عینکش به چشمش است 

میپرسد:این عینک منو ندیدین؟  

 چون هیچوقت یادشان نمی‌رود که از کدام غذا  

بدمان می‌آید و عاشق کدام غذاییم ،حتی وقتی 

که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار 

را با هم بخوریم  

 چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است 

که وای بچم خسته شد بسکه مریض داری کرد 

 و چون هروقت باهاش بد حرف میزنیم و دلش 

 رو برای هزارمین بار میشکنیم،چند روز بعد  

 همه رو از دلش میریزه بیرون  وخودش رو 

 گول میزنه که :‌بخشش از بزرگانه  

 

 

چون مادرند ! 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

کلام ناب از دکتر علی شریعتی
 
 
 
اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه نداشتنهاست

 
عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی .  دکتر شریعتی 

 
اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند 

 
آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش 


هر لحظه حرفی در ما زاده می‏شود هر لحظه دردی سر بر می‏دارد و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش می‏کند این ها بر سینه می‏ریزند و راه فراری نمی‏یابند مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایش‏اش چه اندازه است؟

 
دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

 
هر کس آنچنان می میرد که زندگی می کند
 

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


مکالمه یک روحانی با خداوند...!‌
روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه‌ای داشت: خداوندا!
دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟
 
خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می‌آمدند، آنها در دست خود قاشق‌هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته‌ها به‌بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به‌راحتی می‌توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته‌ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی‌توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.

مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است"، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقاً مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق‌های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می‌گفتند و می‌خندیدند، مرد روحانی گفت: "خداوندا نمی‌فهمم؟!"، خداوند پاسخ داد: "ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می‌بینی؟ اینها یاد گرفته‌اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم‌های طمع‌کار اتاق قبل تنها به خودشان  فکر می‌کنند!
هنگامی که موسی فوت می‌کرد، به شما می‌اندیشید، هنگامی که عیسی می‌شد، به شما فکر می‌کرد، هنگامی که محمد وفات می‌یافت نیز به شما می‌اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده‌اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می‌کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.
تخمین زده شده که 93% از مردم این متن را برای دیگران ارسال نخواهند کرد (و یا در وبلاگشان نخواهند گذاشت)، زیرا آنها تنها به خود می‌اندیشند، ولی اگر شما جزء آن 7% باقی مانده می‌باشید، این پیام را برای دیگران ارسال نمایید، من جزء آن 7% بودم شما را نمی دانم

اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ